احساس

تا نگاه می کنی وقت رفتن است...

احساس

تا نگاه می کنی وقت رفتن است...

احساس

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند ...

آخرین مطالب

به نام حضرت دوست ...

جمعه, ۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۲ ب.ظ

بازم وداع...
خیلی سخته وقتی بعد چند روز از جایی که دوستش داری بخوای بری...برام همیشه این دل کندن سخت بوده و هست...
این بار برای اولین بار با مامانم همسفر مسیر قم شدم و البته برای اولین بار که بدون اردو اومدم قم
یعنی در اختیار خودم،منظورم اینه طوری نبود که شخص خاصی بخواد چیزی و تحمیل کنه و این برای من یعنی بهشت...
هر ساعتی که خودم می خوام برم حرم،شب تو حرم بمونم و...
فقط جای غم انگیز داستان اونجا بود که مجبور شدیم صبح اربعین از قم برگردیم...خیلی دلم گرفت...
به ضریح نگاه می کردم و اشک مهمون چشمام شده بود،به مامانم گفت بره می خواد به ضریح دست بزنه
آخه قسمت من شاید بشه اما مامانم معلوم نیست...
امیدوارم بهش خوش گذشته باشه و اگه من کاری کردم یا حرفی زدم که دلش شکست،به حرمت خود بی بی معصومه من و ببخشه واقعا نمی خواستم تو این سفر هیچ جوره ناراحتش کنم.
الان کنارم تو قطار خوابیده و تو مسیر برگشتیم
می خواستم برای عصر بلیط بگیرم اما پر شده بود...
و اما بگم از گم شدن یا بگم جا گذاشتن وسایلام
سیوشرت خوشگلم که باهاش خاطره داشتم و دوستش داشتم...
چادرم...
می گن خوبه تو زیارت وسیله گم کنی
حالا ببینم برای من چه اتفاق خوبی می افته...!
خدا کنه بی بی معصومه واسطه شه برای سفر کربلام و به زودی هم برم پیش داداشش...
فکرشم نمی کردم امسال اربعین برم قم،درسته تو پیاده روی از حرم تا حرم امسال نبودم
اما بازم شکر
بابت این دعوت اونم این شکلیشش ممنونم از شما و همه که واسطه شدن...
درسته که خیلی از دوستام رفتن کربلا،اما فکر می کنم شاید اشکای چهارشنبمم بی تاثیر نبود تو مجوز این دعوت،شایدم دل مامانم...
ویه چیز دیگه که خدا رو شکر مامانم تونست غذای حرم رو بخوره، خیلی تو دلش افتاه بود...
خدایا ممنونم ازت
30-8-95
قطار قم- تهران 

۹۵/۰۹/۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
الهی و ربی من لی غیرک ...