برای روزهایی که تکرار نمی شوند
چهارشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۵، ۰۳:۰۲ ق.ظ
سوزش سرمای شدیدی چند روزه که هوا رو خیلی سرد کرده و ما در حال منجمد شدن هستیم.
تو کلاس نشسته بودم و استاد داشت بخش هایی از یکی از داستان ها رو می خوند
و برف پاییزیِ ریزی می بارید
و من نگاهمو دوخته بودم به منظره ی پشت پنجره ی کلاس
و صدای داستان خوندن استاد گوشم و پر می کرد و تصویر پشت پنجره چشم هام رو ...
به این فکر می کردم که شاید چند سال بعد دیگه هیچ وقت این لحظه ها تکرار نشن
و می دونم که دلم برای این لحظه ها تنگ می شه ...
2 آذر 95
۹۵/۰۹/۰۳