عاشورا ،روزی که یه سال منتظرشم اما...
دیروز عاشورا بود ،روزی که من یه سال منتظرشم اما وقتی می آد زود تموم می شه
از بچگی فکرکنم این روز و دوست داشتم
اصلا فکرش و نمی کردم عاشورای امسال برم اینجایی که رفتم ...
به دلایلی نمی تونم اسم اون جایی که رفتم و بگم...اما واقعا عالی بود
البته دو جا رفتم و هر دو جا خوب بود ، اصلا دلم نمی خواست برگردم اما ...
عاشق اون فضای باحالش شدم...فکر کنم دیگه هر وقت شرایطم جور باشه و
امکانش و داشته باشم برم اونجا ، وای خدای من زل زدن به اون گنبد فیروزه ای محشرش
با اون طرح های ظریفش،آدم و مست می کرد...دود اسفند تو فضا ،هیئتایی که می اومدن
روضه می خوندن ، سینه می زدن ، حتی یه هیئت یه شعر و قشنگ خوند که عالی بود ..
تو خوابم فکر نمی کردم امسال عاشورا اونجا باشم ...
دلم می خواست برم قم ...پیش حضرت معصومه ( ع )
اما خب اینجا هم عالی بود ....
خدا کنه امام حسین قبولمون کرده باشه امسال...خدا کنه کربلا بده بهمون ...
خداکنه به حرمت این روزا حال دلامون و خوب کنه ....
سفرنوشت : فردا شب اگه خدا بخواد راهی مشهدالرضا هستم ...
خدا کنه اون حالی که تو سفرهای قبل داشتم باز قسمتم بشه
و امام رضا دعوت کنن همه اونایی که تو دلشون هست بیان مشهدالرضا ...
هر جا سوال شود که دلت در کجا خوش است
بی اختیار بر دهنم مشهدالرضاست ...